تکرار یکی از پست های قبل به منا سبت اولین سالگرد شروع پیام آشنا
-----------------------------------------------
azarjan said...
--
حقیقت زندگی
استاد فلسفه سرکلاس روی میز مقابلش یک شیشه بزرگ و خالی سسس مایونز را بدون اینکه حرفی بزند با توپ های گلف پرکرد وبعد پرسید که آیا شیشه پرشده گفتند بلی بعد استاد یک جعبه سنگریزه درآورد وآنها راهم داخل شیشه ریخت وآهسته شیشه را تکان داد سنگریزه ها میان توپ هاقرارگرفتند بعد بازپرسید که آیا شیشه پرشده گفتند بلی استاد یک بسته شن راهم توی جعبه ریخت وآنها هم جای خودشان را توی شیشه گرفتند استاد پرسید آیا شیشه دیگرپراست همه با هم گفتند بلی بعد سپس اززیر میز دوفنجان قهوه بیرون آورده وتوی شیشه ریخت شاگردان خندیدند استاد گفت که این شیشه مثل زندگی خودتان بدانید توپ های گلف موضوعات مهم زندگی شما هستند خدا خانواده وفرزندان ودوستان وروابظ عاطفی مورد علاقه تان که اگرهمه چیزهای دیگر ازدست بروند وفقط آنها بمانند هنوززندگیتان پراست سنگریزها مانند کار .خانه .واتومبیل وشن ها موضوعات کم اهمیت تربعدی هستند که اگر اول سنگریزه ها را داخل شیشه بریزیددیگرجایی برای شن ها یاتوپ های گلف باقی نمی ماند زندگی هم همین طوراست اگر همه وقت وانرژی تان را صرف موضوعات کم اهمیت بکنید هرگز برای چیزهایی که برایتان اهمیت دارند فرصت نخواهید داشت به چیزهایی که برای خوشبختی تان ضرورت محسوب می شوند توجه کنید برای معاینات پزشکی تان وقت صرف کنید دوستانتان را به شام دعوت کنید ودوباره به * 18 سالگی برگردیدیعنی به چیزهاییکه واقعا اهمیت دارند اولویت هارا مشخص کنید باقی شن ها هستند شاگردان پرسیدند که قهوه دراین میان چه نقشی داشت ؟ استاد گفت : شما هرچقدر هم که به ظاهر زندگی تان پرباشد ولی همیشه برای صرف یک فنجان قهوه بادوستان وقت هست ....نتیجه این داستان دراز من این است که وقتی هم با محبت خود برای آنهایی که شما را خیلی دوست دارند بگذارید!!!!!!!!!!!!!!د