Monday, September 24, 2007

سال 2007 ، سال مولانا

از: شهزاد میرزا قهرمان
---------------------
*
سال 2007 ، سال مولانا
----
خدمت همه عزیزان سلام عرض کرده و آرزوی سلامتی و شادمانی همیشگی برای همه دارم- سال 2007 را همانطور که می دانید یونسکو سال مولانا اعلام کرده است - سال 2007 مقارن است با هشتصدمین سال تولد این اندیشمند بزرگ که افغان ها و ایرانیان و ترک ها هر یک او را از آن خود می خوانند. به هر حال هیچکس نمی تواند منکر این باشد که بزرگترین آثار مولانا که او را این همه محیوب و مطلوب همه کرده است به زبان شیرین فارسی است
-.
گفتم ز کجایی تو ؟ تسخر زد و گفتا من
ن- نیمیم زترکستان، نیمیم ز فرغانه
*
من بیخود و تو بیخود ما را کی برد خانه
من چند تو را گفتم کم خور دو سه پیمانه
-
در شهر یکی کس را هشیار نمی​بینم
هر یک بتر از دیگر شوریده و دیوانه
-
جانا به خرابات آ تا لذت جان بینی
جان را چه خوشی باشد بی​صحبت جانانه
-
هر گوشه یکی مستی دستی زده بر دستی
وآن ساقی هر هستی با ساغر شاهانه
-
تو وقف خراباتی دخلت می و خرجت می
زین وقف به هشیاران مسپار یکی دانه

ای لولی بربط زن تو مست تری یا من
ای پیش چو تو مستی افسون من افسانه

از خانه برون رفتم مستیم به پیش آمد
در هر نظرش مضمر صد گلشن و کاشانه

چون کشتی بی​لنگر کژ می​شد و مژ می شد
​وز حسرت او مرده صد عاقل و فرزانه

گفتم ز کجایی تو تسخر زد و گفت ای جان
نیمیم ز ترکستان نیمیم ز فرغانه

نیمیم ز آب و گل نیمیم ز جان ودل
نیمیم لب دریا نیمی همه دردانه

گفتم که رفیقی کن با من که منم خویشت
گفتا که بنشناسم من خویش ز بیگانه

من بی​دل و دستارم در خانه خمارم
یک سینه سخن دارم هین شرح دهم یا نه

در حلقه لنگانی می​باید لنگیدن
این پند ننوشیدی از خواجه علیانه

سر مست چنان خوبی کی کم بود از چوبی
برخاست فغان آخر از استن حنانه

شمس الحق تبریزی از خلق چه پرهیزی
اکنون که درافکندی صد فتنه فتانه
***
خداوند به شما شادمانی ببخشاید
شهزاد